خدای بزرگ نگهدارت...

17 هفتگی

دوباره با بابا رفتیم سونوگرافی پیش عمو توپولو امروز دیگه قراره سونو دختر یا پسر بودنت و تشخیص بده.دل تو دلم نبود حسابی اب خوردم و رفتم تو.بابا اجازه گرفت و فیلم برداری کرد.بعلهههههههههههه گفت قند عسله.تصمیم گرفتیم وقتی می خوایم به مامانیا بگیم یه دست لباس دخترونه و یه دست پسرونه ببریم.هرکی حدس بزنه. از اونجا اومدیم بنگاه پیش مامان جون(داشت خونه گودرزی تو وحیدیه رو می خرید)بعدش رفتیم خونه مامانی شب و اونجا بودیم قرار شد هرکی نظر بده.مامان جون که گفت صد در صد پسره.بابایی گفت دختر.دایی حسام پسر دایی حسینم پسر.بعدشم که گفتیم پسره حسام گفت همه شام مهمون من. از اونطرفم عمه سمیه گفت دختر مادر جونم گفت پسره.این بود خاطره من برای پسر نازم. ...
5 دی 1391
1